خرید و دانلود نسخه کامل کتاب 2+2=Reality

توضیحاتی در مورد کتاب

بودن (هستی) واقعیت، واقعیت است. آن یگانه است که در کنارش دیگری نیست و بیرون از آن چیزی نیست و همه صفات و صفاتش وجود دارد. همانطور که می توان به راحتی درک کرد که کل اصل حساب در همه جا وجود دارد، نمی توان وجود بودن را انکار کرد. صرف آگاهی از وجود، دلیل آشکاری بر وجود چیزی است. بنابراین، اگر چیزی، چیزی وجود داشته باشد، آنگاه هستی وجود دارد – هستی وجود دارد – واقعیت وجود وجود دارد. از آنجایی که چیزی وجود دارد، واقعیتی در مورد آنچه هست وجود دارد. این واقعیت، این اصل هستی است که خدا نامیده می شود. حال، (به موارد زیر به دقت توجه کنید، زیرا قلب این ارائه است) آگاهی، آگاهی از این کلمات است، بنابراین آگاهی، بودن است. درست همانطور که خدا اصل همه موجودات است، خدا نیز اصل همین آگاهی از این کلمات است، همین جا، همین الان – همین آگاهی به نام بیل، راشل، جان یا بتی. در واقع، شما هرگز درباره چیزی «آن بیرون» قضاوت نکرده اید. شما به قضاوت این کل، همه چیز به تنهایی و تنها آگاهی نشسته اید که خود زندگی شماست. نه، شما هرگز خارج از آگاهی نبوده اید. یگانگی و یگانگی خداوند بدیهی است حقیقت این آگاهی است که تا ابد تنها و برای همه بوده است. این بدن چیزی بیش از هر شیء ادراک دیگری در آگاهی نامتناهی نیست، با این حال ادعا این است که این بدن خاص به نام «من» حاوی آگاهی در درون خود است. این «من» که حاوی آگاهی است، از ابتدا یک فریبکار غیرممکن و دروغگو است. محبوس کردن آگاهی الهی از وجود نامتناهی و محصور کردن آن در درون یک شیء ادراک آن ممکن نیست، به اندازه ای که نمی توان الفبا را به حرف A محدود کرد یا بی نهایت حساب را در یک عدد قرار داد. اصل حساب را نمی توان در یک عدد گنجاند. شماره در اصل است. عدد به خودی خود فکر نمی کند و فقط اصل این است که اصلاً هر چیزی باشد. همانطور که نگاه محصور یا محدود به حساب یک تحریف است، دقیقاً نگاه محدود و محدود به واقعیت نیز تحریف است. واقعیت این است که خدا (اصل) همه آن چیزی است که هست. خدا تنها واقعیت است. خداوند تنها قدرت و حضور است. غیر از خدا هیچ چیز دیگری وجود ندارد. آگاهی را نمی توان داشت. آگاهی متعلق به یک مرد یا زن نیست. آگاهی خدمتگزار هیچکس و هیچ چیز نیست. آگاهی «متعلق» به ذهن الهی، آگاهی نامتناهی، واقعیت، خداوند است، همانطور که «زرد» به طلا تعلق دارد، همانطور که اعداد متعلق به حساب هستند. شما خود همین آگاهی هستید. شما موجودی فانی نیستید که حاوی آگاهی باشد. تو خود آگاهی الهی هستی! خواننده، “رستگاری” شما ساده و آسان است. این است که بیرون بیایی و از بیل، مری یا هر چیزی که خودت را می نامی جدا باشی. این است که خود را به عنوان برده خدا، به عنوان دارنده آگاهی نامتناهی شناسایی نکنیم. این است که از همین الان شروع کنیم و به درستی به عنوان خود آگاهی شناسایی کنیم. هیچ خودت، من یا خود دیگری جز خدا نیست. خداوند این آگاهی است. این کی و چی هستی شما یک فانی بدبخت و رنج کشیده نیستید، بنابراین می توانید مانند یک فرد رفتار نکنید. خدا، خود کمال، «تو» بودن است. هیچ موقعیت ناگوار یا بدی نمی تواند خود را به خدا نشان دهد. بدبختی برای کسی ظاهر می شود که بخواهد از آگاهی خدا از هستی بنده بسازد. چنین ارباب برده ممکن نیست. بنابراین، می‌توانید تلاش برای ایفای نقش رویایی را متوقف کنید و به رنج کارمایی که به نظر می‌رسد ناشی از چنین حماقتی است پایان دهید. خودآگاهی دقیقاً با آگاهی از شادی و شادی درخشان وجود پیش می رود. خدا، واقعیت، این هستی است!