خرید و دانلود نسخه کامل کتاب When money is not above everything: other ways of working, generating income, and living

توضیحاتی در مورد کتاب

آیا هنوز هم می توانیم رویای جهانی برابرتر و عادلانه تر داشته باشیم؟ آیا ما آن را می خواهیم؟
آیا اکنون، در زمان کنونی، می‌توانیم نمونه‌های عینی از افرادی که در محیط‌های متفاوتی از شرکت‌ها و سازمان‌های سود محور زندگی و کار می‌کنند، پیدا کنیم؟ آیا ما می خواهیم؟
آیا چیز متفاوتی در جریان است؟ یا همه اینها فقط یک مدینه فاضله است که در کتاب ها و فیلم ها به تصویر کشیده شده است؟

ما برنده شدن را ضروری می کنیم: همیشه و به هر قیمتی. نتایج مهم است، اما نه اینکه چگونه به آنها برسیم. ما خودمان را مکمل یا وابسته به یکدیگر نمی بینیم. انسان های دیگر دشمن، رقیب… دشمن شده اند!

آنچه که من را بیشتر شوکه می کند این است که بسیاری از ما این نوع طرز فکر، سیاست ها و شیوه های زندگی را طبیعی می دانیم. مردم در آرزوی رشد بیشتر و بیشتر در چارچوب این آرمان های آماده و در دسترس موفقیت هستند. موفقیت برای چه کسی؟ به قیمت چه کسی؟

اول من. من دوم من سوم اما این اتفاق آرا نیست! همه فکر نمی‌کنند، احساس نمی‌کنند و نمی‌خواهند این‌طور زندگی کنند!

من همیشه وقتی فکر می‌کنم در میانه قرن بیست و یکم هستیم، با این همه فناوری، منابع بسیار از همه نوع، گیج می‌شوم. بسیاری از امکانات برای تبدیل جهان به مکانی بهتر برای همه و نه فقط برای یک گروه کوچک، و ما همچنان معتقدیم که راه “استاندارد” برای کار، درآمدزایی، یافتن وسایل لازم برای زندگی، تناسب با مدلی است که رایج ترین: کار در شرکت های خصوصی بسیار سلسله مراتبی و سودمند، جایی که یکی دستور می دهد و دیگران اطاعت می کنند، جایی که مردم از ترس از دست دادن شغل (و امرار معاش) روز بعد مدیریت می شوند.

به هر حال، چطور ممکن است در یک سازمان، یکی هزار برابر دیگری درآمد داشته باشد؟ چگونه می توان از این موضوع حمایت، تشویق، توجیه و حتی خواست بسیاری از مردم کرد؟

چیزی که من اغلب به آن فکر می کنم این است: وقتی به ارزش ها، اعمال و رفتارهای تعیین شده پایبند هستیم، چه چیزی را تحریک می کنیم؟ چه چیزی را به عنوان طبیعی، مثبت نشان می دهیم؟ ما چه چیزی را (باز) تولید می کنیم؟

من مطمئن هستم که راه های دیگری برای زندگی و کار وجود دارد. چگونه و کجا می توانم آنها را بیابم؟

به ندرت می توان مشوق هایی را برای بسیج جمعی، روش های مدیریت زندگی، و سازمان هایی که ارزش هایی مانند همکاری، همبستگی و برابری خواهی را تحریک می کنند، درک کرد.
ما نمی توانیم در این زمینه کوتاهی کنیم. آنچه را که به نظر می رسد نشان دهنده ماهیت افراد و اشیاء است را مورد پرسش قرار دهد و حتی آن را تجزیه کند، از جمله نشان دهد که شیوه های هستی نه منحصر به فرد هستند و نه اجتناب ناپذیر.

نمی خواستم فقط شکایت کنم. نکوهش کردن، بحث کردن، بحث کردن: همه اساسی. اما می خواستم جلوتر بروم. کنجکاو بودم که به دنبال جایگزین های مشخصی بگردم. امکانات عملی تجربیات ملموس برای زندگی. برای آزمایش.

تا سال 2004، من هرگز در مورد اقتصاد همبستگی، انجمن گرایی یا حتی خودمدیریتی نشنیده بودم. اما ابتکاراتی وجود دارد که سود در آنها بالاتر از همه به نظر نمی رسد. شما باید آنها را بردارید، به آنها گوش دهید. شما باید آنها را زندگی کنید.
من عاشق گوش دادن به داستان ها و رویاها هستم. من دوست دارم از اینکه مردم چگونه وجود خود را می سازند و چه نوع ارزش ها و جوامعی را این حالت ها تحریک می کنند یاد بگیرم. ملاقات با افرادی که با هم، بر اساس نگرش‌ها و ارزش‌هایی که محبت‌آمیزتر و متمرکز بر زندگی هستند، با هم برای راه‌های دیگر کار کردن و بودن مبارزه می‌کنند، ضروری بود تا کسانی که امروزه برای بسیاری از مردم طبیعی به نظر می‌رسند، اما هیچ چیز طبیعی ندارند. br>من این کتاب را با روایت‌هایی می‌نویسم که به آنچه زندگی می‌کردم و احساس می‌کردم: فرآیندها، تجربیات، آزمایش‌ها. نظریه در اینجا به عنوان یک ابزار، نه به عنوان یک هدف در نظر گرفته می شود. من سخت تلاش می کنم تا آن را به یک شغل تبدیل کنم و نه در مورد افراد و شرکت ها.
خیلی چیزها یاد گرفته ام. درس های زندگی زیادی گرفتم. در طول سفرهایم، چیزی را شنیده و شاهد آن بوده ام که به نظر می رسد برخلاف آنچه بسیاری موعظه می کنند و معتقدند:

“تامین کنندگان دیگری وجود دارد… کیفیت های دیگر خمیر. همه باید برنده شوند. همه باید بفروشند. همه باید داشته باشند. فضای آنها”

امیدوارم این کتاب بتواند بر شما تأثیر بگذارد، سؤالات، نگرانی‌ها، اقدامات و تغییرات را به‌ویژه در جهت جهان‌های عادلانه‌تر، برابرتر و حامی‌تر مطرح کند.